بدون تو اشکام روی گونه
روون می شن دیگه با هر بهونه
بدون تو دنیا سوت و کور
میشمرم لحظه ها رو دونه به دونه
پرستوی دلم بی آشیونه
به دنبال هوای بوی دونه
هنوزم چشمای نازت روبروم
تو رو دوباره داشتن آرزومه
اگر تشنه ترین خاک زمینم
همچو یک رودی در این دشت کویرم
خوش آوازه ترین مرد زمینم
به جا مانده و در بندت اسیرم
اگر تو ، اگر تو ، اگر تو ، اگر تو
تو همون رود بزرگ و شعر بیداد منی
تو همون نوای ساز و شور آواز منی
نقطه عطف و اوج معراج منی
تو همون حقیقت منجمد و تلخ منی
اگر تو ، اگر تو ، اگر تو ، اگر تو
منبع: مریم حیدرزاده
واقعا شما یه آقا هستید؟ این شعرتون من و یاد مریم حیدرزاده انداخت!
با سلام و درود بر شما دوست عزیز و گرامی و شعر و مطلبهای زیبایتان بسیار دل نشین و جذاب بود دستتان درد نکند و قلمتان پایدار باشد و راهتان همیشه سبز
سلام[گل]