شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

گریه کردم

شرجی تر از باران برایت گریه کردم
هر شب نشستم در عزایت گریه کردم
با آنکه آغوشم تهی بود از خیالت
هق هق به روی شانه هایت گریه کردم
روی تمام خاطراتم غم نشسته
تشنه برای گونه هایت گریه کردم
دل را به دریا می زدم از شوق دیدن
در غربت گنگ صدایت گریه کردم
تنها نشستم در حصار بی قراری
بی تاب در حال و هوایت گریه کردم
یادش به خیر آن لحظه های خیس دیروز
وقتی که من هم پا به پایت گریه کردم

منبع: سو و شون

نظرات 5 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 16 دی 1386 ساعت 23:27 http://www.mozhgan.blogsky.com

زیبا بود
خسته نباشی و موفق باشی
قربانت محمد

الناز یکشنبه 16 دی 1386 ساعت 23:43 http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

سلام واقعا شعر قشنگی بود وب قشنگی هم داری به منم سر بزن بای

ذا دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 01:20

زن بارانی خیلی تابلویی...هه هه

خودت معنی حرفی که نوشتی رو می‌دونی؟

ایدا دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 23:49 http://ayneh68.blogsky.com

خیلی خیلییی قشنگ بود ... یکم سبکم کرد ... ممنونم ..

delaram چهارشنبه 13 خرداد 1388 ساعت 13:21 http://muses.blogfa.com

خیلی زیبا بود خوشحال میشم به من سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد