شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

فکر بلبل

فکر بلبل همه انست که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربائی همه ان نیست که عاشق بکشند
خواجه انست که باشد غم خدمتگارش
جای انست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
بلبل از فیض گل اموخت سخن ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
ان سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا بسلامت دارش
صحبت عافیتت گرچه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرو مگذارش
صوفی سر خوش از این دست که کج کرد کلاه
بدو جام دگر اشفته شود دستارش
دل حافظ که بدیدار تو خوگر شده بود

ناز پرورد وصالست مجو ازارش

نفرین

الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و برش
الهی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال
هیچی از اون روز نمونه به جر گلای پرپرش
قسم می خوردی با منی قسم می خوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت، تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت، بیاد الهی خبرش
عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه
زجرایی که به من دادی بکشی تا آخرش
الهی که یه روز خوش از تو گلوت پایین نره
رسوای عالمت کنن اون چشای دربدرش
قسم می خوردی با منی قسم می خوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت، تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت، بیاد الهی خبرش
می خوام بدونم قد من عاشقته دوست داره
اینکه رها که منو می ارزه به دردسرش
هرچی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه
ببینی دیگری به جات رفته شده همسفرش
الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و برش

خداوندا...

اگر روزی بشر گردی،
ز حال ما خبر گردی٬
پشیمان می شوی از قصه خلقت٬
از این بودن٬
از این بدعت...
خداوندا٬
نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا٬
چه دشوار است٬
چه زجری می کشد٬
آن کس که انسان است و از احساس سرشار است...