شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

شاخه گل سرخ

دوست دارم همونطوری باشم که واقعا" هستم٬
یه کلبه کوچیک٬
یه گلیم پا خورده٬
یه کوزه آب٬
یه تیکه نون٬
یه روز سبز با روشنایی خورشید٬
یه شب پر ستاره با نور ماه٬
یه کتاب واسه‌ی اهلش٬
یه دفتر خاطرات و ...
دوست دارم تو هم همونطوری باشی که واقعا" هستی٬
هر طوری که باشی برام عزیزی٬
نمی تونم وقتی میای سر راهت فرش قرمز پهن کنم٬
نمی تونم از چند نفر بخوام که روی کجاوه بنشوننت و دورت بچرخن٬
نمی تونم سر تا پای تو رو طلا بگیرم٬
نمی تونم زیباترین الماس های دنیا رو پیشکشت کنم٬
نمی تونم چشمات رو به تصویر بکشم٬
اما می تونم تمام زیبایی های دنیا رو یه جا بهت تقدیم کنم٬
همون چیزی که تمام عشقم رو ابراز می کنه٬
همون چیزی که با تمام وجودم بهت تقدیم می کنم٬
می دونم که می دونی از همه دنیا برات چی دارم٬
آره، فقط یه شاخه گل سرخ...

خاطره‌ای از گل لاله

گل لاله گل لاله نجابت از تو می باره٬
بمیرم ساقتو کی چید که رنجیدی چنین واره٬
گل لاله گل ساده گل سنگین و افتاده٬
تو دشت خشک و بی بارون تو رو می بینم آواره٬
ای گل ساقه شکسته ای پریشون٬
درد تو درد من نداره درمون٬
اگه ابر آسمون بر تو بخیل٬
کاش که از چشمای من بباره بارون٬
گل درد رنجتو با تنم یکی کن٬
تن من فدای تو ای گل دل خون٬
گل لاله گل لاله نجابت از تو میباره٬
بمیرم ساقتو کی چید که رنجیدی چنین واره٬
گل لاله رفته از یاد تن تو٬
باغچه خونه و گلدون های ایوون٬
بشکنه دستی که تو صحرا تو رو کاشت٬
جای تو تو گلدون نه تو بیابون٬
بس که تنهایی کشیدی برگه هات رو به زواله٬
فصل تنهایی گذشته برای ما گل لاله٬
گل لاله گل لاله چه اشکی از تو میباره٬
بمیرم ساقتو کی چید که رنجیدی چنین واره٬
گل لاله گل ساده گل سنگین و افتاده٬
تو دشت خشک و بی بارون تو رو می بینم آواره٬
گل لاله تو رو به حیاط خونم میبرم٬
تو باغچه قلبم میکارم٬
نگو نه تو رو خدا فکر منم باش٬
آخه تو دنیا فقط من تو رو دارم٬
گل لاله...

منبع: فرشید امین (خواننده)

سکوت مرگبار

نمی دانم نمی خواهم بدانم پس از مرگم چه خواهد شد٬
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت٬
ولی آنقدر مشتاقم٬
که از خاک گلویم سوتکی سازد٬
گلویم سوتکی باشد٬
به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش٬
و او یک ریز و پی در پی٬
دم گرم خوشش را در گلویم سخت بفشارد٬
و خواب خفتگان خفته را آشوب تر سازد٬
بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را...

منبع: جناب دکتر علی شریعتی

باران که می بارد

به یاد مردی می‌افتم٬
که می‌گفت عاشق باران بود٬
چون می‌توانست زیر آن آسوده گریه کند٬
تا روز بعد به دنیا بخندد٬
و دیگران را شاد کند٬
گرچه درونش غم موج می‌زد٬
و رفت٬
و نگذاشت کسی برای شاد کردنش بجنگد٬
شاید نمی‌خواست٬
کسی برایش و در کنارش بگرید٬
اما نمی‌دانست٬
آن شخص می گرید اکنون، بدون باران٬
تا شاید قطره ای از اشک‌هایش بر بال شاپرکی بنشیند٬
و شاپرک پیغام انتظار را به گوشش برسان٬
و آن مرد منم٬ من...

منبع: ملودی عشق (با کمی تصحیح)

فرشته

اونی که از همه شیرینتر رفته
جای خالیش تو خونه سبز شده رفته
اونی که از همه بهتر واسه من بود
من و تنها با خودم گذاشته رفته
دیگه رفته دیگه رفته دیگه رفته
اونی که اسمش تو قلبم نوشته
واسه هر چی خاطرس مثل فرشته
اونی که بهار عشق و با خودش داشت
مثل پاییز اومد و با برگا رفته
دیگه رفته دیگه رفته دیگه رفته
اونی که مثل فرشته
واسه من عشق و نوشته
واسه یادای گذشته
جای شیرینی گذاشته
دیگه رفته دیگه رفته دیگه رفته
دیگه دل رو به تو آسون
شده قلبی که هراسون
نمی دم من نمی دم من
نمی شم از عشقت افسون
نمی شم از عشقت افسون
دیگه چشمام و به خورشید
نه نگاهی به هر امید
نمی دم من نمی من
نمی شم صبحی که تابید
نمی شم صبحی که تابید
اونی که مثل فرشته
واسه من عشق و نوشته
واسه یادای گذشته
جای شیرینی گذاشته
دیگه رفته دیگه رفته دیگه رفته

منبع: سامان (خواننده) 

ای کاش درک میکردی

از بیم و امید عشق رنجورم
ارامش جاودانه میخواهم
بر حسرت دل دگر نیفزایم
اسایش بیکرانه میخواهم
پا بر سر دل نهاده میگویم
بگذشتن از ان ستیزه جو خوشتر
یک بوسه ز جام زهر بگرفتن
از بوسه اتشین او خوشتر
پنداشت اگر شبی به سرمستی
در بستر عشق او سحر کردم
شبهای دگر که رفته از عمرم
در دامن دیگران به سر کردم
دیگر نکنم زروی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از اویابم
ان گمشده شادی و سرورم را
انکس که مرا نشاط و مستی داد
انکس که مرا امید و شادی بود
هرجا که نشست بی تامل گفت
او یک زن ساده لوح عادی بود
میسوزم از این دورویی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه میخواهم
ای مرگ از ان لبان خاموشت
یک بوسه جاودانه میخواهم
رو پیش زنی ببر غرورت را
کو عشق ترا به هیچ نشمارد
ان پیکر داغ و دردمندت را
با مهر به روی سینه نفشارد
عشقی که ترا نثاره ره کردم
در سینه دیگری نخواهی یافت
زان بوسه که بر لبانت افشاندم
سوزنده تر اذری نخواهی یافت
در جستجوی تو و نگاه تو
دیگر ندود نگاه بی تابم
واندیشه ان دو چشم رویایی
هرگز نبرد ز دیدگان خوابم
دیگر به هوای لحظه ای دیدار
دنبال تو دربدر نمیگردم
دنبال تو ای امید بی حاصل
دیوانه و بی خبر نمیگردم
در ظلمت ان اطاقک خاموش
بیچاره و منتظر نمی مانم
هر لحظه نظر به در نمیدوزم
و ان اه نهان به لب نمیرانم
ای زن که دلی پر از صفا داری
از مرد وفا مجو مجو هرگز
او معنی عشق را نمیداند
راز دل خود به او مگو هرگز

منبع: عشق یا هوس