شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

شهر باران

جهت پیگیری مطالب به www.paeeez.ir مراجعه کنید.

اولین نگاه

از اولین باری که دیدم تو رو ای وای
ریشه زدی تو قلبم عاشق شدم انگار
من میدونم که خوب میدونی با تو هستم
دوست دارم عاشقتم تو رو می پرستم
ای عشق زیبای من بیا به دنیای من
بیا بشو همسفر با قلب تنهای من
ای گل رعنای من بشو تو همراه من
بیا بشو مرهم این دل تنهای من
اگر بگی باهام بخون باهات می خونم
اما بدون تا آخرش باهات می مونم
دلم می خواد تو زندگیم فقط تو باشی
عاشق قلب و مرهم دلم تو باشی
ای عشق زیبای من بیا به دنیای من
بیا بشو همسفر با قلب تنهای من
ای گل رعنای من بشو تو همراه من
بیا بشو مرهم این دل تنهای من
خوب میدونی تو زندگیم فقط تو هستی
پیمان شادی رو به قلب من تو بستی
از اول قلبم گشتم تا به هر جا
مث تو ندیدم ولی من دختر زیبا
ای عشق زیبای من بیا به دنیای من
بیا بشو همسفر با قلب تنهای من
ای گل رعنای من بشو تو همراه من
بیا بشو مرهم این دل تنهای من
قصر طلا از عشقمون برات می سازم
دوست دارم عزیز من ای عشق نازم
دوست دارم دوست دارم برای همیشه
زندگی کردن که بدون تو نمی شه
ای عشق زیبای من بیا به دنیای من
بیا بشو همسفر با قلب تنهای من
ای گل رعنای من بشو تو همراه من
بیا بشو مرهم این دل تنهای من
از اولین باری که دیدم تو رو ای وای
ریشه زدی تو قلبم عاشق شدم انگار
من میدونم که خوب میدونی با تو هستم
دوست دارم عاشقتم تو رو می پرستم
ای عشق زیبای من بیا به دنیای من
بیا بشو همسفر با قلب تنهای من
ای گل رعنای من بشو تو همراه من
بیا بشو مرهم این دل تنهای من
فقط می خوام برای تو آواز بخونم
تا آخر زندگی ای عزیز جونم
این رو بدون که زنده ام من به هوایت
یه روز میام این رو می گم من با شهامت
ای عشق زیبای من بیا به دنیای من
بیا بشو همسفر با قلب تنهای من
ای گل رعنای من بشو تو همراه من
بیا بشو مرهم این دل تنهای من
از اولین باری که دیدم تو رو ای وای
ریشه زدی تو قلبم عاشق شدم انگار
این رو بدون که زنده ام من به هوایت
یه روز میام این رو می گم من با شهامت

گریه کردم

شرجی تر از باران برایت گریه کردم
هر شب نشستم در عزایت گریه کردم
با آنکه آغوشم تهی بود از خیالت
هق هق به روی شانه هایت گریه کردم
روی تمام خاطراتم غم نشسته
تشنه برای گونه هایت گریه کردم
دل را به دریا می زدم از شوق دیدن
در غربت گنگ صدایت گریه کردم
تنها نشستم در حصار بی قراری
بی تاب در حال و هوایت گریه کردم
یادش به خیر آن لحظه های خیس دیروز
وقتی که من هم پا به پایت گریه کردم

منبع: سو و شون

سوال بی جواب

ز دریا پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا بی نیازتر از من.
ز شمع پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا سوزنده تر از من.
ز آب پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا روان تر از من.
ز خاک پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا افتاده تر از من.
ز گل پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا زیباتر من.
ز پروانه پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا دل داده تر از من.
ز محبت پرسیدم که محبت چیست؟ گفتا خود عشق است!
ز عشق پرسیدم که محبت چیست؟ گفت آنچه تو دیدی!
و از خودم می پرسم که محبت چیست؟ شاید که نگاه عاشقانه ای بیش نیست.
کنون دانم که چشمم عاشقانه می گرید٬ و قطره اشکم عاشقانه می بیند...

غروب

در گذر زندگی سردم،
اولین و آخرین خورشیدی باش که طلوع می کند،
در بلندای طلوع تو
و به لطف گرمی وجودت
این سرزمین خشک را از اعماق دریاها برویان
و از باران چشمانت جانی دوباره به او ببخش،
آری به وجودم گرمی ببخش
و با ابرهای همیشه پر باران چشمانم
عهد کن که هرگز ترکم نکنی
تا غروب زندگیم را نبینی...